Thursday, August 05, 2004

مردم آزاري


تيم فوتبال ايرانم که باخت و همه رو بعد از 28 سال آرزو به دل گذاشت .
واقعا فکرش بکنيد , ما تو سه دوره پياپي تو زمان شاه قهرمان شديم و بعد از اون يعني بعد از گذشت 28 سال بازم از راهيابي به بازي فينال بازمونديم .
ديروز واسه خودش مصيبتي بود , از شانس بد , من ديروز از ساعت 5 تا 5/9 کلاس داشتم و خيلي دوست داشتم که نرم و بشينم خونه فوتبال تماشا کنم ولي خوب نميشد .
بالاخره با هزار ناراحتي پاشدم رفتم . تو اولين کلاس که با پسرا داشتم ديدم همشون اومدن ولي همه ازم خواستن درس گوله کنم و نيم ساعته تمومش کنم , منم که از خدا خواسته تا 35/5 گازش گرفتم و درسشون دادم .
جالب اينجا بود که تو جلسات قبل تو يه مبحث ساده هم کلي سؤال مي پرسيدن ولي ديروز به خاطر اينکه من زود تموم کنم اصلا صداشون در نمي اومد و با اينکه مي دونستم بعضي جاها رو نفهميدن و و حواسشون جاي ديگه بود و عينه کودنا فقط منو و ساعتشون رو نگاه ميکردن .
وقتي بهشون گفتم خسته نباشيد انگار که به يه ارتش فرمان حمله داده باشي آقا نزديک بود از پنجره طبقه دوم بپرن پايين که زودتر برسن و جاتون خالي انگار که يکي به قصد کشت دنبالشون کرده باشه فقط ميدويدن و منم اين وسط بدتر از اونا جلوتر از همه بدو به طرف يه کافي نت .
آخه از شانس بد ساعت 5/6 کلاس بعديم شروع ميشد و اگه مي خواستم برم خونه تا مي رسيدم مي بايست ساک ساک ميکردم و بر مي گشتم آموزشگاه , واسه همين بهترين راه اين ديدم که برم به نزديکترين کافي نت و از شانسم استيشن خالي يکي داشت .
گفتم برم تو سايت اين صدا و سيما تا تو قسمت پخش مستقيمش فوتبال رو از اينترنت نگاه کنم ولي پدرم در اومد و اين پخش زنده شبکه 3 کار نکرد و واسه همينم جا داره که از همينجا به مسؤلان و سازندگان سايت صدا و سيما واسه خاطر سايتشون خسته نباشيد بگم و يه خدا قوتي گفته باشم و بهشون پيشنهاد مي کنم که در اين سايت رو هر چه زودتر تخته کنن به نظر من سنگين ترن .
خلاصه , بعد به فکرم رسيد که ياهو مسنجرم رو باز کنم شايد يکي از دوستام باشه و نتيجه رو بهم بگه ولي از شانس بد حالا که کارشون داشتم هيچ کدومشون پيداشون نبود و واسه همينم گفتم برم تو روم ياهو .
رفتم تو يه روم و خيلي مؤدبانه و رسمي خواهش کردم که يکي بگه بازي چن چنده ؟ يه آقايي لطف فرمودن که ايشاالله نمي فرمودن و گفتن يک هيچ چين , واي خدا چي داشتم ميشنيدم ؟! اين آقا پسرم شروع کرد واسه ما لحظه به لحظه گزارش کردن و يه دفه گفت دو هيچ به نفع چين , ديگه داشتم ميمردم و اون نامردم همينطور با هيجان داشت گزارش ميکرد و بعد از چن دقيقه ديگه يه دفه گفت سه هيچ چين !!! داشتم سکته ميکردم , مگه آخه ميشه خدا ؟!
اصلا امکان نداره و واسه همينم شک کردم و از يه خانومي که ازشون واقعا ممنونم پرسيدم و گفتش نه بابا يک يکن .
منم که از دست اين پسر داشتم از عصبانيت مي ترکيدم و اونم که فهميده بود موضوع لو رفته زده بود زير خنده و آقا منم نامردي نکدم و جاتون خالي يه کاري باهاش کردم که فک کنم تا عمر داره نه ديگه کسي رو بذاره سر کار و نه ديگه اصلا باکسي چت کنه , خيلي حال کردم , بدجوري حالش گرفتم , اي ول خودم !!!
من موندم که چرا ناف ما ايروني جماعت رو با مردم آزاري و سر کار گذاشتن ديگرون بريدن ؟ آخه که چي بشه واسه چن دقيقه خنديدن يه آدم ديگه رو بذاريم سر کار , ها ؟
بخدا عادت کرديم به مردم آزاري .
از آزردن دوست و فاميل و همسايه گرفته تا يه غريبه , تازه وقتيم که يکي رو ميذاريم سر کار کلي هم به کارمون افتخار مي کنيم و انگار که فاتح يه نبرد بزرگ بوديم ميايم ماجرا رو واسه دوستامون با افتخار و آب و تاب تعريف ميکنيم که آره , من خداي سر کار گذاشتنم .
بگذريم , ولي خيلي حيف شد , تيممون خدايش خوب بازي کرد و اين داور خيلي نامردي کرد و حقمون و بدجوري خورد .
جالب اينجاست که اين داور لبناني بود , آره , همون کشوري که سران ما سنگش رو به سينه ميزنن و از هر کمکي بهش دريغ نمي کنن , پس حالا بايد به آقايون بايد گفت که تحويل بگيريد ارادت اين لبناني جماعت رو .
دلم واسه مردمم خيلي ميسوزه , آخه تو اين کشور مردمم هيچ دلخوشي غير فوتبال ندارن و هر از چن گاهي تنها چيزي که مي تونه سرگرمشون کنه و مرهمي بر زخمهاشون باشه همين فوتبال هستش .
فوتبالي که وفتي استراليا رو برديم شده بود سبب جشن ملي مردم کشورم .
خدايا تو خودت به مردمم خوشي و سعادت و افتخار عنايت کن که تنها دادرس تويي .

0 Comments:

Post a Comment

<< Home