Friday, July 23, 2004

اعتقاد

شما تو زندگيتون به چيزي اعتقاد داريد ؟ اعتقاد به پول , خونه , همسر و ... , خوب اينام ميتونه اعتقاداتي واسه خودشون باشن که بعضي اوقاتم خيلي مهم هستن ولي منظور من اعتقاد به چيز و يا بهتر بگم به کسي هستش .
ما ايرونيا اعتقاداتي داريم که شايد تو هيچ کجاي دنيا به اين صورت نباشه , اعتقاد به خدا و زير شاخه اون اعتقاد به کسايي که شدن تو زندگي ما پيامبر و امام و معصوم و امامزاده .
نميدونم تا حالا دقت کرديد يا نه , حتي اون دسته از آدمايي که تو زندگيشون به هيچ چيزي اعتقاد ندارن و ادعا مي کنن که همه چي بستگي به خودشون داره و چيزي به نام توکل وجود نداره وقتيکه تو زندگيشون دچار مشکلي ميشن ناخودآگاه تنها کسي رو که تو تنهايي و خلوت و بي کسيشون پيدا مي کنن خدا و فرستادگانشن و يه جوري ناخودآگاه آدم ته دلش يه جوري از يه کسي تقاضاي کمک ميکنه .
چرا بايد خودمون رو گول بزنيم و بگيم که به چيزي اعتقاد نداريم در صورتيکه هممون تو زندگي خيلي به اين موارد بر مي خوريم .
ما الان تقريبا 25 ساله که هر سال تو روز وفات حضرت فاطمه مراسم داريم و آش مي پزيم و يه مراسم بزرگم مي گيريم که البته مراسمش کامل زنونست و وقتي که شروع ميشه مردها با کمال احترام شوت ميشن تو کوچه !!! که لبته جه بهتر چون من يکي حال شرکت تو از اين مراسما رو ندارم .
اين آشپزي ما تو کل محل و تو فاميل خيلي معروفه و از احترام زيادي برخورداره و همه بهش معتقدن و کلي نذر و نياز ميکنن .
از 2 روز قبل مراسمم خونه ما ميشه غل غله و فاميل ميريزن اينجا که از اين مراسم که بگذريم همينکه دور هميم خيلي خوش ميگذره .
منم به اين مراسم خيلي اعتقاد دارم ولي راستش بخوايد من چندان مومن نيستم و فقط هر وقت آقا به يه مشکل خفن بر مي خورم ميشم زاهد و عابد و خودمم بعضي موقها از اين کارم خجالت ميکشم ولي چه کنم هر کاري مي کنم آدم نمي تونم بشم .
شما بيشتر به کي اعتقاد داريد ؟ درسته که همه به چهارده معصوم اعتقاد داريم ولي تو بيشتر به کي اعتقاد داري ؟ من که بيشتر از همه به حضرت علي اعتقاد دارم .
ميگن تو اون دنيا تو روز باز پرسي شيعيان پشت سر هر امامي که بيشتر بهش اعتقاد و ارادت داشتن وا ميسن و منم واسه همينم هميشه پيش خودم ميگم يا علي , تو اون روز منم براي شفاعت به درگاهت راه بده و از سر تقصيراتم به کرامتت بگذر .
ملتم رو واسه همين اعتقاداتش که دوست دارم , ملتم واسه همين اعتقاداتش بود که هزارون جوونش رو که هر کدوم هزارون آرزو داشتن رو به قتلگاه دفاع فرستاد .
ملتم رو به ضعف همين اعتقاد که ترسونده اند از هر چي سوال و باز خواست و موشکافي .
ملتم به علت اعتقاد به عزيزانشون هر اونچه رو که چه درست و چه غلط بزرگان حکومت حکم کنن و به خوردشون ميدن قبول مي کنن و از سوال بر حذر .
بهترين ديپلماسي براي حکومت بدون چون و چرا بر مردم من راه نفوذ از طريق اعتقادات اونا بوده و هست و خواهد بود .
بذاريد يه مثال ساده بزنم و اونم اعتقاد مردم به آدمايي هست که سيد هستن , نمي دونم چرا مردم رو اين مساله اينجوري تعصب نشون ميدن , يعني چون فقط يه کسي به صرف سيد بودن واقعا ميشه پاک و عاري از هر گونه گناه و پدر سوخته بازي ؟ بايد هر چي که بگه اجرا بشه ؟ واقعا اينو کدوم منطق سليم ميگه ؟
مثلا تو همين انتخابات رياست جمهوري و مجلس و شوراها , حالا نظرم به جناب خاتمي نيست چون ايشون حداقل بين اون 10 گزينه گزينه برتر بودن و حالا وارد اين نميشم که چه کارايي کردن و چه کارايي نکردن و يا اينکه تو اين کشور آدمايي بهتر از ايشون خيلي هست پس مثال رو محدود ميکنم به انتخابات مجلس و شوراها .
آقا چون همشون ميدونن اين ملت رو سيد بودن نقطه ضعف دارن همه تو تبليغاتاشون سيد رو چنان تاکيد مي کنن که انگار طرف پي اچ دي از بهترين دانشگاه دنيا داره و مدرک و فهم و شعور اصلا اهميت نداره و يه چن سانتي هم ريش چاشني اين سيد بودن مي کنه و ديگه ميشه استغفرالله خود پيامبر و ملت ما هم که چشم و گوش بسته فقط اطاعت رو ياد گرفتن .
بابا تو رو خدا يه خورده عاقلانه فکر کنيد .
به والله اعتقاد با سوال و بازخواست منافات نداره , بپرس اون چيزي رو که رو دلت سنگيني ميکنه و گلوت فشار ميده , بپرس و بگو , از وضع نابسامان , از وضع گرسنگي فرزندت بگو و رسوا کن هر اون چيزي رو که غلط ديدي .

گر بدين سان زيست بايد پست
من چه بي شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوايي نياويزم
بر بلند کاج خشک کوچه بن بست

* اينم سه تا سيب زميني بامزه که شدن خواننده .


0 Comments:

Post a Comment

<< Home