Thursday, June 16, 2005

راي سفيد

يار دبستانيه من
با من و همراه مني
چوب الف بر سر ما
بغض من و آه مني
حک شده اسم من و تو
رو تن اين تخته سياه
ترکه بيداد و ستم
مونده هنوز رو تن ما
دشت بي فرهنگي ما
هرز تموم علفاش
خوب اگه خوب , بد اگه بد
مرده دلاي آدماش
دست من و تو بايد اين
پردها رو پاره کنه
کي مي تونه جز من و تو
درد ما رو چاره کنه

نمي دونم چرا اين نغمه رو انتخاب کردم
يادآور کدوم خاطره بود
هم آوايي در کوه , دشت , بيابون , سفر و يا ...
همدلي با تو اي دوست , اي هم رزم , اي دانشجو , اي ايران

هممون روزهاي مهمي رو گذرونديم , روزايي که واسه کشورمون سرنوشت سازه , روزهايي پر شعار .
خيلي دوست داشتم زودتر از اينا مطلبي در اين باره بنويسم , خيلي روزها واسه رسيدن به اين ايوم رو چشم در راه بودم ولي با تموم ميلي که به نوشتن در اين باره داشتم ولي از اين کار حذر کردم .
راستش نمي خواستم با قلمي که تو بلوگم ميرونم باعث اين بشم که تصميم کسي عوض بشه , همه مختاريم و داراي عقل و دوست نداشتم نظراتم باعث سلب اين حق از کسي بشه و تاثير گذار بر عقيدش بشم و واسه همينم تا الان چيزي ننوشتم و الانم فقط به اين خاطر مينويسم چون ميدونم که همه تصميمشون رو گرفتن و حرفاي من ديگه تاثير چندان خاصي نداره .
اين چن روز وقتي با ماشين ميرفتم بيرون , سر هر چهار راه جوونايي پر شور بودن که برگه هاشون رو تو ماشين ميريختن .
پريروز دختري که تازه فک کنم به 16 سال رسيده بود برگه اي به دستم داد , خيلي دلم مي خواست باهاش بشينم حرف بزنم ولي گفتم بهتر که به اعتقاداتش احترام بذارم و راحتش بذارم , دلم مي خواست ازش بپرسم نازنيم دليل اينکه اين همه پر شور تو اين گرما و زير آفتاب ايستادي چيه ؟
شعري که در بالا واستون نوشتم بخدا مقدسه , شعري که اين روزا هر کدوم از کانديداها براي اينکه خودشون رو آزادي خواه نشون بدن اين شعر رو نوا ميدن .
کانديداهايي که يکي وعده پول ماهيانه ميده , يکي دم از رابطه با آمريکا ميزنه و ديگري که آزادي لباس براي دختر و پسر رو اعلام ميکنه .
همينايي که تا ديروز هر سايت و بلاگي مخالف رايشون بود رو ميبستن حالا که به نفعشون ميبينن رو بنر بلاگها ميدن تبليغاتشون کنن .
واقعا درد ملت من اينه که جووناش فلان مدل تيپ رو بزنن ؟ واقعا دردشون اينه که يه عده اي از جوونا واسه اين حرف راه ميفتن تو خيابونا و به پاي کوبي و تبليغات براي اون کانديد ميپردازن .
بخدا اين درد ملت من نيست , شايد اين درد يه مشت بچه پول داري باشه که اصلا نميدونه درد يعني چي و از زندگي فقط عيش و نوشش رو فهميده .
درد ملت من درد اون بچه اي هستش که با لباس وصله زده شب گرسنه سرش رو رو پاهاي مادرش ميذاره و خوابش ميبره .
اما چرا راي ميدم ولي رايي سفيد ؟
راي ميدم چون مي خوام به يه مشت احمق اون ور آبي - چه ايرونيش و چه خارجيش - نشون بدم که طرفدار شما احمقها نيستم که اصلا نميدونيد وطن يعني چي و درد چه واژه اي هستش و اين راي رو سفيد ميدم چون هيچ کدوم از اين 7 نفر رو کسايي نمي دونم که بتونن لايق اين پست باشن .
البته 2و3 تاشون آدماي بدي نيستن ولي هم ميدونم که نميشن و هم ميدونم که برش يه ريس جمهور رو ندارن و واسه اين کار هرگز ساخته نشدن .
حرف خيلي دارم ولي بيشتر از اين چيزي نمي گم و همين رو ميگم و ختم ميدم کلومم رو .
درد ملت من آزادي درسر نکردن روسري و گذاشتن فلان مدل ريش نيست , درد ملت من ضجه هاي فرزندان يتيم و بي خانمان اين کشور .

0 Comments:

Post a Comment

<< Home