Sunday, March 20, 2005

به اميد ديدار برج ميمون

shazde

امسالم با تموم خاطرات تلخ و شيرينش داره ساعتاي آخرش رو سپري ميکنه , يه سالي که شايد واسه من بد و واسه تو خوب بوده باشه ولي اونچيزي که آرزومه روزهاي سال در پيش روست که اميدوارم براي من و تو يه سال به ياد موندني , سرشار از لحظات شيرين باشه .
روزاي قبل از عيد رو خيلي دوست دارم , اين روزا روزايين که آدم بيشتر به اين نتيجه ميرسه که ديگرون هم در کنارش زندن .
روزايي که وقتي آدم مياد بيرون و بين مردم هستش واقعا شور زندگي رو احساس ميکنه .
هر کسي رو ميبينه که به دنبال اينه که لباسي نو کنه و يا خونه رو از گرد و غبار پاک کنه که البته راستش رو بخوايد اگه با من باشه رو اين قلم خونه تکوني يه خط گنده ميکشم چون بابا آخه من تنبل رو چه به خونه تکونـــــــــي ؟
خوب خوبه که با اومدن عيد به خونه هامون يه رنگ تازه ميدميم ولي آخه بابا آخه شازده رو چه به شيشه پاک کردن ؟ عيد مياد و ميشه اومدنش رو با ديدن مرداي آويزون از پنجره که دسمال به دست و لنگ به هوا دارن شيشه پاک ميکنن و اگه زبونم لال يه لک توش پيدا بشه حالا از هر طبقه اي که مي خواد باشه شوت ميشن پايين !
ولـــي خوب , دخترام خيلي زحمت ميکشنا ! ( اينم نگم که خفم ميکنن ! )
ولي خداييش من اين روزا رو با هيچ روزي عوض نمي کنم , روزايي که ميبيني از بچه فسقلي گرفته تا پيرزن شونصد ساله همه تو تکاپو هستن و همه از اين مغازه در ميان و ميرن تو اون يکي و مغازه دارام که قربونشون برم ديگه اِند حال و رحم حاليشون نيست و فقط يه منطق تو کتشون ميره , جيب من , جيب من و جيب تو هم جيب من .
امسال سال خوبي واسه من و خونوادم نبود و چشم اميد به روزهاي سال آينده دوختم
چهارشنبه گذشته اولين عيديم رو از يه عزيزي دريافت کردم که از همينجا ازش تشکر ميکنم و از صميم قلب واسش سال خوشي رو آرزومندم .
واي خدا کي سال تحويل ميشه من اين عيديام رو بگيرم , خداييش از بچگي تا حالا عاشق اين عيدي گرفتن بودم , چه اون زموني که نازنين پدرم رو در کنار داشتم و چه بعد اون که مادرم هميشه و با تموم وجودش سعي بر اين کرد که جاي خاليش رو واسمون پر کنه .
من اين سنت رو خيلي دوست دارم , حالا نگيد چون عاشق پول و کادو هستم اين حرف رو ميزنم , نه اصنم اين طور نيست ( هر چند که هست ! ) ولي باور کنيد اين يه طرفه نبوده و سعي کردم دو طرفه باشه و در آينده هم اگه عمرم قد بده سعي ميکنم اين سنت قشنگ رو زنده نگه دارم هر چند که بار طاقت فرساي زندگي ديگه به مردم کشورم کمتر اجازه دادن چنين مانورهايي رو تو زندگي ميده .
درست روزاي آخر سال يه شور عجيبي رو تو مردمم بوجود مياره ولي نبايد فراموش کنيم عرق از سبب شرم پدري رو که به دليل نداشتن پول کافي نتونسته واسه بچه هاش لباس در خوري بخره و با شرم ساري جلوشون گردن کج کنه .
اي حکومت نالايق , به والله در فرداي روزگار و در روز بازخواست جواب اين نا مسواتي ها رو خيلي سخت بايد پس بدبد .
جناب آقاي خاتمـــي , در اينکه تو در بين اون کانديداهاي کج و معوج بهترين بودي شکي نيست و من خودم هر دو دوره بهت راي دادم ولي به اين نناز و فرياد بر نده که کشور رشد اقتصادي داشته , بلکه خدا رو شکر کن که اين ثروت اين مملکت , اين نفت بوده که به بشکه اي 57 دلار فروخته شد و رونق داد تصميمات تو و وزيران نالايقت رو .
مطمين باش اگه حتي يک دوره ديگه هم مجاز به کانديداتوري بوده باز به تو راي ميدادم چون حداقل تو بين بقيه گزينه ها بهترين بودي ولي به گذشته نگاه کن , به اين نگاه کن که اين ملت چرا و به چه علت به تو راي مليوني دادن ؟
حرفم اين نيست که تو رييس جمهور نالايقي بودي , نه , من فقط دارم ميگم که تو سعي کردي واسه اصلاح ولي سعيت به اندازه کافي و اون مقدار که مردم انتظار داشتن نبود , تو پشتوانه يه راي چن ميليوني داشتي که تکيه گاه محکمي ميتونه واسه هر رييس جمهوري باشه و قدر دونستي ولي نه به اندازه کافي و نه اون مقدار که لايق اين مردم باشه .
قبول دارم که در کارت کارشکني ها فراوان شد ولي قبول کن که عصاهاي يک رياست جمهوري وزيران اونن و تو وزيران لايقي انتخاب نکردي .
وزيراني همچون وزير بازرگاني که لياقت اين رو حتي نداشت که در هشت سال نو بتونه حتي قيمت ميوه ها رو ثابت نگه داره .
اين روزها روزهاي عيد , پس خاتمي به فکر طبقه ضعيف و مظلوم جامه ات باش .
به داد اين ملت برس .
shazde


shazde


shazde

0 Comments:

Post a Comment

<< Home