Monday, January 17, 2005

واقعا پستيم


اول از همه از بابت خيلي دير آپديت کردنم واقعا شرمندم ولي باور کنيد اين چن وقته به شدت سرم شلوغه و خودمم از اين وضع خسته شدم و دلم مي خواد تو يه جاي آروم واسه يه چن روزي به دور از هر چي هياهو و مشغله استراحت کنم .
دلم واسه جنگلهاي آروم شمال و صداي نم نم بارون رو صقف شيرووني يه خونه روستايي شمال و لذت بردن از هوا و مردم بي غل و غشش خيلي تنگ شده .
راستش تو دو تا پروژه در آن واحد بلانسبت شما عينه .. تو گل گير کردم و يه ساعت ميشينم پاي اين يکي و يه ساعت ميشينم پاي اون يکي و ماشاالله صاحباشم دم به ساعت يه اُرد ميدن و نظرشون عوض ميشه .
راستش امروزم وقت نمي کردم آپديت کنم ولي يه چيزي چن ساعت پيش تو اينت کسي بهم نشون داد که واقعا آتيشم زد و اين چن ساعته حال هيچ کاري رو نداشتم و به اين فکر افتادم که با شما حرف از درد بزنم .
در مورد اين چيزي که ديدم و بهتون نشونشم ميدم واقعا نمي دونم چي بايد بگم و از کي گلايه کنم و فقط ميتونم بگم از من نوعي گرفته تا بقيمون بدون رودربايستي بايد بگم که خيلي پستيم .
مني که اسمم رو گذاشتم مسلمون و شيعه ببين دست به چه جنايتي ميزنيم , خدايا تو خودت بر ما ببخش به حرمت اون لطف بي کرانت .
نمي دونم , واقعا نمي دونم که صفت اين وقاحت رو بايد نسبت بدم به فقر , نسبت بدم به شهوت و يا نسبت بدم به حکومت .
تو رو خدا بيايد يه خورده منطقي فکر کنيم , در اين شکي نيست که اين حکومت در رسيدن جووناي ما به اين درجه از پستي بي تقصير نبوده ولي ما خودمون چه جايگاهي تو اين بين داشتيم .
خدايا , چي بر ما گذشته که انقدر پست شديم که يه بچه رو بندازيم تو جوي آب ؟
يه چيزي رو رک بگم و اين حتي در مورد خودم هم صدق ميکنه , ما هميشه داريم دم از آزادي و شعار آزادي ميديم ولي به والله اگه جنبه حتي يک روز آزادي رو هم داشته باشيم .
درست که حکومت مقصر اصلي ولي قبول کنيد که خودمون هم به فاجعه دامن زديم و اون رو پر رنگ تر کرديم .
به والله اگه يه روز , قفط يه روز اين مملکت رو آزاد بذارن بخدا اگه دختري جرات داشته باشه که پاشو از خونه بزاره بيرون .
اونقدر تو لجن فرو رفتيم که طفل معصوم رو ميکشيم و مثل يه زباله ميندازيمش تو جوي آب , بخدا من و تو هم در روز باز خواست جواب بايد پس بديم .

* تو اينجا هم ميتونيد اين عکس رو ببينيد .

0 Comments:

Post a Comment

<< Home